کد مطلب:8660 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:299

فاطمه (س) و حضور در صحنه هاي نبرد
مقاله
در روزگار صدر اسلام اندك زماني از زنده به گور كردن دختران مي گذرد كه پيامبر دخترش را "ام ابيها " مي نامد ، و بر دست وصورتش بوسه مي نشاند . در آن ايام كه عرب با پسراني كه مي توانند بجنگند و نام پدر ويا قبيله خويش را برافرازند ، پيامبر تنها و تنها دل به دختر يگانه اش مي سپارد ، دختري كه بناست تمام رنج هاي پدر را بر دوش كشد ، حامل رسالت وي در كوثر وجودش گردد و همراه او در سالهاي غربت مكه و روزگار نبردهاي بي امان مدينه باشد ، دختري كه روزهاي فراق پدر را جز به مژده ي هم او كه مي گويد تو از خاندانم نخستين فردي كه به من مي پيوندي ، تاب مي آورد و روز را به شب مي رساند . روزهايي كه نه تنها دشنه فراق پدر را بر دلش مي نهد كه همسرش ، يكه تاز ميدانهاي نبرد ، جان و جانشين رسول را خانه نشين مي سازد ، روزهايي كه حقش را به تاراج مي برند و او يكه و تنهاست تا يك تنه در برابر تمام ناحقي هايي كه اصحاب پدر بر او تحميل كرده اند در ايستد .او شجاعانه ، اولين مدافع راه امامت و نخستين شهيد همان راه است . ولي آيا فاطمه تنها پس از رسول خدا پاي در صحنه مي نهد ؟ آيا ريحانه رسول خدا (ص) پيش از اينها در زمان پدر براي اين روزها آماده نشده بود ؟ آيا مي توان نمونه هاي ديگري از حضور سياسي و اجتماعي فاطمه يافت ؟ براي شناختن فاطمه بايد فراتر از قالب هاي رايج انديشيد . بايد او را چنان كه بود ، نه تنها دختر خاتم رسولان و همسر نخستين امام كه بانويي مسئول و آگاه به شرايط سياسي – اجتماعي زمانه در نظر آورد ، آيا مي توان تصور كرد دختري كه در دامان وحي و نبوت پرورش مي يابد ، در كنار امامت جاي مي گيرد ، لقب كوثر را از جانب خداي دريافت مي دارد ، در كنار پدر رنج رسالت و هدايت عرب جاهلي را بر دوش مي كشد ، و هم پاي همسر در صحنه هاي نبرد حاضر مي شود، از آگاهي و آنچه به اشتباه رشادت مردانه لقب يافته است بي بهره باشد ؟ اين فاطمه است كه هدف خلقت كهكشانها و زمين است ، اين فاطمه است كه هم نشين كروبيان عالم بالاست ، و اين فاطمه است كه.... ديگر ما را كه اسير خاكيم چه مي دانيم كه فاطمه كيست و تا كجا پركشيده است ؟ در اين فرصت و با توجه به فرا رسيدن ايام سراسر اندوه شهادت يگانه بانوي عالم اسلام ، در نظر داريم به فعاليت هاي سياسي و به ويژه حضور در عرصه هاي نبرد بانو فاطمه زهرا (س) بپردازيم .



در سالهايي كه حكومت نوپاي اسلامي در مدينه پا مي گرفت و آماج تيرهاي كينه و عداوت دشمنان ، كافران و يهوديان بود ، و هردم طبل جنگ به صدا در مي آمد ، پيامبر با اصحاب راستين خود بي مهابا در نبرد حاضر مي شد و جان مباركش را در صحنه هاي نبرد به خطر مي افكند؛ و در اين ميان مردي چون سايه همه جا به دنبال پيامبر بود و او كسي نبود جز علي . و فاطمه (س) در اين ميان كه دو عزيزترينش در كارزار در معرض خطرند آيا به خانه نشيني رضايت مي دهد ؟ حاشا كه فاطمه (س) چنين كند .متاسفانه تاريخ صدر اسلام و به ويژه ايام پس از رحلت پيامبراكرم (ص) آكنده از غرض ورزي ها و ناديده گرفتن هاي حضور دائمي فاطمه زهرا و علي مرتضي (عليها سلام ) است ، با اين حال گزارش هايي از حضور فاطمه زهرا(س) در صحنه هاي نبرد و پرستاري از مجروحان در دست است .



" در طول 10 سال حكومت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در مدينه 27 يا 28 غزوه و 35 تا 90 سريّه در تاريخ ذكر شده است. گاهي برخي از اين مأموريتهاي رزمي به خاطر فاصله زياد جبهه ها از مدينه، حدود دو يا سه ماه به طول ميانجاميد.به تحقيق ميتوان گفت علي(عليه السلام)در طول زندگي مشتركش با حضرت زهرا(عليها السلام) بيشتر اوقاتش را در ميدانهاي جهاد يا مأموريّتهاي تبليغي گذراند. در اين مدّت، فاطمه(عليها السلام) به ياري خانواده هاي رزمندگان و شهيدان ميشتافت و با آنها اظهار همدردي ميكرد و گاهي هم، ضمن تشويق زنان امدادگر و آشنا ساختن آنان به وظايف خطيرشان، به مداواي جراحت محارم خويش ميپرداخت. در جنگ اُحد، فاطمه(عليها السلام) همراه زنان به اُحد (در شش كيلومتري مدينه) رفت.در اين نبرد، رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) به شدّت زخمي شد و علي(عليه السلام) نيز جراحاتي برداشت. فاطمه(عليها السلام)خون را از چهره پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) ميشست و علي(صلي الله عليه وآله وسلم) با سپر خود آب ميريخت.هنگامي كه فاطمه(عليها السلام) مشاهده كرد كه خون بند نميآيد، قطعه حصيري را سوزانيد و خاكستر آن را بر زخم پاشيد تا خون بند آمد."



نبرد احد تنها حضور فاطمه (س) در جبهه هاي نبرد نبود بلكه " فاطمه زهرا(عليها السلام) در فتح مكّه نيز حضور داشت." علاوه بر اين بانو فاطمه زهرا (س) در حجه الوداع شركت كرد و در نتيجه در مراسم غديرخم و اعلام جانشيني اميرالمومنين پس از پيامبر حضور داشت . شايد اين حضور خود زمينه اي را بر دفاع تام وتمام فاطمه زهرا از خلافت وامامت امير المومنين و پايفشاري بر حق مسلم ايشان فراهم كرد ؛ آنان كه اندكي پس از پيامبراكرم بر ايشان دروغ بستند و احاديث جعلي ايراد كردند، در صورتي كه فاطمه زهرا(س) در غدير خم حضور نمي داشت به راحتي ادعاي وي را نيز باطل مي خواندند. به هر روي به نظر مي رسد ادعاي اينكه بانوفاطمه زهرا (س) تنها و تنها به كار خانه و تربيت فرزندان اشتغال داشته ، ادعايي باطل براي تحت الشعاع قرار دادن حضور سياسي اين بانوي بزرگ در دفاع از حق مسلم خود (فدك) و حق خلافت و جانشيني اميرالمومنين است ، تا اين بزرگ بانو را در حد انساني فاقد جهت گيري هاي سياسي – اجتماعي تنزل بخشد . هر چند اشتغال فاطمه زهرا(س) به خانه داري و تربيت فرزندان به هيچ روي منزلت و شان ايشان را كاهش نمي دهد ولي منحصر كردن ايشان تنها به اين دو امر به نوعي تحريف تاريخ است .



دفاع فاطمه زهرا (س) از جانشيني اميرالمومنين دفاع زني از شوي خويش نيست كه دفاع فردي از جامعه اسلامي از امامي است كه حق وي ناديده گرفته شده است . دفاع حضرت فاطمه (س) و مبارزه ايشان از امامت علي ابن ابيطالب را نبايد تنها در چارچوب خانواده و مناسبات يك زوج ديد و بررسي كرد بلكه بايد اين مبارزه را اولين ندا و نخستين فرياد بر كج انديشان و فرصت طلبان دانست . باشد كه زنان مسلمان در تمام زمينه ها به اين بانوي پاك - كه پاكي اش را نه در كنج عزلت و عبادت كه درعين حضور در عرصه هاي پرالتهاب صدر اسلام به دست آورده است – تاسي كنند.